انچه را که به عنوان لکنت زبان می شناسیم دارای همان مشخصاتی است که تاکنون درباره آن صحبت شد. یعنی:
- آغاز آن باید در سنین خردسالی باشد
- بر اساس فشار روانی یا تقلید حاصل می شود
- در چرخه آن، جنبه های ذهنی لکنت یا "لکنت درونی" مانند پنهان کاری یا عوارض لکنت وجود دارد.
- "لکنت ظاهری" گاه مشخص است و گاه در اثر ترفندهای پنهان کاری پنهان می شود.
ولی اختلالات گفتاری دیگری هم وجود دارد که فقط شکل ظاهری ان ها شبیه به لکنت زبان است این اختلالات را که ریشه در عوامل زیر دارند باید "شبه لکنت" نامید:
- تاخیر در رشد گفتار کودک
- آزردگی های روانی
- آسیب های مغزی یا عصبی
گاهی توانایی و مهارت گفتاری کودک تأخیر دارد درک خواسته ها و عواطف او همگام با افزایش سن رشد می یابند، ولی گفتار ضعیف قادر به بیان انها نیست. گاه نیز ممکن است تأخیری در کار نباشد و فقط درک و ارتباطات کودک بیش از توان و رشد گفتار او گسترش یافته باشد. همین خواستن و نتوانستن که اغلب برخوردهای ناشیانه اطرافیان چاشنی ان می شود می تواند سبب فشار روانی در کودک شود و او را به لکنت زبان رهنمون گرداند. در برخی موارد نیز ضعف گفتاری ) یاداوری و بیان کلمات و جمله بندی( موجب می شود کودک با حالتی شبیه به لکنت صحبت کند "بابا وقتی اومدی، اومدی،ااا بستنی بیار" او با تکرار کلمات و ااا کردن ها و ترفندهای دیگر در پی خرید زمان است تا هم توجه پدر را به خود حفظ کند (زیرا او می داند وقفه در گفتار سبب انحراف توجه پدر می شود) و هم زمانی برای جستجو و یاداوری کلمه گمشده "بستنی" بیابد. اغلب ناظر چنین پدیده ای بوده ایم که کودکی با تکرارها و من من کردنهای مکرر به صحبت می پردازد ولی هیچ گونه اسپاسم یا اشفتگی تنفسی که از عناصر اصلی لکنت زبان هستند، در گفتار او مشاهده نمی شود. ما بزرگ ترها نیز گاهی که شتاب فکر و خواسته هایمان سریع تر از توان و سرعت گفتارمان باشد گفتاری شکسته با اشفته (که با قفل یا کشش یا تکرار همراه است) از خود بروز می دهیم که ان را تپق می نامیم.اگر ضعف کودک قبل از تثبیت در مرحله ششم تکامل گفتاری اصلاح شود شبه لکنت او بدون هیچ کمک و درمان خودبه خود بهبود می یابد. حال اگر ضعف گفتار ادامه یابد و شبه لکنت کودک از مرحله ششم تکامل گفتاری عبور کند، انچه در منطقه درک گفتار مغز او به عنوان الگوی گفتار ضبط و تثبیب شده است ناخواسته همان گفتار شکسته و بریده بریده شبه لکنت اوست. بعد از مدتی که کودک در اثر واکنش اطرافیان متوجه نقص گفتار خود شد سعی می کند ان را اصلاح کند و از انجا که الگوی دیگری در اختیار ندارد ،موفق نمی شود. تلاش های او برای داشتن گفتار عادی افزایش می یابد و گفتارش با حرکات اضافی و اسپاسم همراه می شود و به این طریق شبه لکنت او سرانجام به لکنت زبان تبدیل خواهد شد.
متأسفانه تجویز اغلب متخصصان غربی در چنین مواردی زیان اور است انها از والدین می خواهند صبر پیشه کنند و واکنشی نسبت به گفتار کودک بروز ندهند تا مبادا او در اثر واکنش ان ها متوجه گفتار خود شود و زودتر به سوی لکنت سوق یابد حاصل چنین توصیه ای تلف شدن زمان طلایی کودک برای رهایی از دامی است که بر سر راه دارد بهتراست هرچه زودتر علاوه بر اصلاح تأخیر در گفتار شبه لکنت نیز به گفتار عادی هدایت شود تا از تبدیل شدن به لکنت زبان بازماند.
بیشتر بخوانید
لکنت زبان و رفتار لکنتیگاهی که به مراکز گفتاری مغز یا اعصاب ارتباطی انها اسیب وارد اید و یا به علل دیگری فعالیت طبیعی انها مختل گردد (مثل تومور). ممکن است شخص دچار شبه لکنت شود ولی این گونه گفتار غیر از شباهتی ظاهری و سطحی با لکنت زبان که ریشه در عادت شرطی شده دارد هیچ وجه اشتراکی ندارد . در این زمینه میزان لکنت و نوع لکنت در همه موقعیت ها و ارتباطات به طور نسبی ثابت است و هیچ گونه پنهان کاری و عوارض لکنت زبان در شخص مشاهده نمی شود.
انجمن روان پزشکی امریکا، در مقوله های اختلال روانی ضمن اشاره به اختلال های جسمانی شکل ان را چنین بیان می کند. وقتی نشانه های اختلال جسمانی وجود دارد اما هیچ گونه مبنای عضوی برای آن ها نمی توان یافت به نظر می رسد. نقش اصلی با عوامل روانی باشد. مثل اختلال های تبدیلی (خانمی که از پرستاری مادر علیل خود ناخشنود است ناگهمان دچار فلج دست می شود.) "هیستری " آزردگی روانی است که یک ردیف تظاهرات کنشی در ظاهر بدنی نظیر فلج اعضا، اختلالات حسی، بحرانهای عصبی و خواب غیرطبیعی در شخص مبتلا به هیستری دیده می شود از نظر تحلیل روانی هیستری تظاهر بدنی تعارضهای ناهشیار است که به ان "هیستری تبدیلی" گفته می شود.
بنابراین می توان گفت هنگامی که فشار روانی بییش از استانه تحمل بر شخص وارد شده (بیشتر در سن جوانی) واکنش های مختلفی از او انتظار می رود که یکی از انها می تواند به صورت هیستیری جلوه کند. به طور معمول هیستری هنگامی بروز می کنند که شخص از وضعیت موجودش نارضایتی عمیق دارد ولی قادر به تغییر و اصلاح ان نیست این فشار روانی سبب می شود که عمل کارکرد یکی از اندامهای بدن متوقف یا نیمه متوقف شود برای مثال چشمها با این که سالم هستند و می توانند ببینند ولی عمل بینایی در مغز تعبیر نمی شود به عبارت دیگر عمل بینایی شخص قهر می کنند.
گاهی واکنش بر تارهای صوتی بروز می کند و شخص قادر نیست انها را حرکت دهد و صدا تولید کند ) متوقف ( یا هنگام حرکت تارهای صوتی صدای دو رگه و خش داری تولید می شود )بدکار( و بالاخره گاه گفتار شخص شکسته و ناپیوسته می شود ) شبه لکنت) و اغلب 3 حالت گفتاری از خود نشان می دهد:
1. تکرار سیلاب اول کلمات (مانند می می می خوام)
بیشتر بخوانید
افراد مبتلا به لکنت
2. تکرار دوباره صداها،که صدای تکراری با ضرب و انفجار همراه است.برای مثال جمله "امروز می خوام برم"را اینگونه بیان می کنند "اا مرو اوز می ای خواام ب ا ر ام".
3. هر دو حالت فوق در یک فرد وجود دارد.
ولی این نوع گفتار نیز مانند دیگر شبه لکنت ها فقط ظاهر کم رنگی از ان به لکنت زبان می ماند و ردپایی از لکنت درونی مثل پنهان کاری و عوارض لکنت در آن مشاهده نمی شود.
تشخیص تفاوت این دو از یکدیگر به ویژه هنگامی که کارایی می یابد که شخص بهبود یافته مرحله مراقبت را می گذراند (مرحله پایانی درمان) در این مرحله او برای ارزیابی گفتار خود نیاز دارد تا تفاوت این دو را به خوبی درک کرده باشد.
دریافتیم که هر گاه شتاب فکر بیش از توان سرعت گفتار باشد ممکن است شخص تپق بزند. عوامل دیگری که می توانند سبب بروز تپق شوند عبارتند از:
1. فراموش کردن کلمه ای که قصد بیان آن را دارد.
2. تردید در انتخاب کلمه یا موضوع
3. فقدان تمرکز کافی روی موضوع
4. هنگامی که فرد زیر فشار روانی باشد
5. تپق از روی عمد،به منظور خرید زمان،تا شخص بیشتر فکر کند.
بنابراین هیچ عامل روانی مربوط به لکنت درونی، خاطرات منفی، پنهان کاری و عوارض لکنت را نمی توان در ساختار تپق ردیابی کرد. ازاین رو ماهیت تپق بسیار متفاوت از لکنت زبان است و نباید انها را با هم مقایسه کرد این امر در حالی است که تعدادی از نویسندگان غربی معتقدند که "همه انسان ها کم و بیش لکنت زبان دارند زیرا در گفتار انها نیز کشش، قفل و تکرار مشاهده می شود."